Web Analytics Made Easy - Statcounter

پایگاه خبری جماران: خواهر یکی از اسرای جنگ تحمیلی به امام نامه می‌نویسد و تأکید دارد که «رهبر عزیز، چون تمامی اسرا و به خصوص برادرم آرزوی دیدنت را دارند ازتون خواهش می کنم در ورقه‌ای که به همراه این نامه براتون می‌فرستم چند کلمه‌ای براش (برای برادرم) بنویسید و بعد آن را به آدرس خانه ما بفرستید و ما آن را به موصل خواهیم فرستاد؛ فقط ازتون خواهش می کنم در پایان اسم خودتان را ننویسید فقط بنویسید پدر بزرگ شما».

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وقتی نامه به دست امام می‌رسد، امام در پاسخ کوتاهی بر روی کاغذ صلیب سرخ می‌نویسند
«فرزند عزیزم خداوند شما را با سلامت نجات دهد» و از واژه «پدرت» در پایین مرقومه خود استفاده می‌کنند.

پس از انتشار این نامه و پاسخ حضرت امام، گفت و گویی با مصطفی بشلیده داشتیم تا خاطره او از این نامه خواهر و پاسخ حضرت امام را بشنویم.

مشروح این گفت و گو را در ادامه می‌خوانید:

اگر خاطره‌ای از نامه خواهر شما به حضرت امام و جواب امام به این نامه دارید برای ما بفرمایید.

واقعا رویداد بسیار جذابی بود. من این خط امام را به خیلی ها نشان دادم. یعنی شاید به 100 نفر از دوستانم نشان دادم؛ و خرسند می‌شدند و به دقت نگاه می‌کردند. اسرا کیسه‌ای داشتند که وسایل خود را در آن می‌گذاشتند و بالای سرشان آویزان بود. هر چند روز یک بار نامه را از کیسه‌ام بیرون می‌آوردم و نگاهی می‌انداختم. به نظرم حدود 2 سال این نامه را داشتم و بعد از داخل کیفم غیب شد. خیلی متأثر و ناراحت شدم و احتمال می‌دهم که یکی از دوستان زبل آن را برده باشد. والّا این نامه را نگه می‌داشتم و فکر نمی‌کنم که گم می‌کردم.

 

واکنش اسرایی که با شما در یک اردوگاه بودند، به دیدن دست خط امام چه بود؟

خوشحالی زائد الوصف و اینکه قبول نمی‌کردند خط امام باشد؛ ولی من به خانواده‌ام اطمینان داشتم. چون زیر نامه نوشته بود «پدرت»، می‌گفتند شاید پدرت بوده؛ گفتم پدرم سواد ندارد.

 

ماجرای اینکه اسرا در نامه‌های خود امام را «پدر» یا «پدربزرگ» می‌نوشتند، چیست؟

این بین اسرا معمول بود که وقتی می‌خواستند عرض ارادتی برسانند، از واژه «پدر بزرگ» یاد می‌کردند. متداول شده بود که «به پدر بزرگ من سلام برسان»، یعنی خانواده سلامشان را به امام برسانند. حتی فکر می‌کنم صلیب سرخ هم فهمیده بود داستان از چه قرار است.

 

به طور کلی محبتی که اسرا نسبت به امام داشتند را چطور ارزیابی می‌کنید؟ یعنی وقتی خبر یا دست خطی از امام به اسرا می‌رسید چه واکنشی داشتند؟

من این عواطف اسرا را در ارتحال امام می‌توانم به شما بگویم. واقعا اسرا چندین روز از آسایشگاه‌ها بیرون نمی‌آمدند. یعنی واقعا غربت عجیب و غریب و بهت‌آوری بود. این یک طرف که خیلی‌ها گریه می‌کردند، و بماند که با نگهبانی برنامه‌هایی می‌گذاشتند و همه شرکت می‌کردند. چون الآن خودم روانشناسی می‌خوانم، «سردرگمی روانی» غالب‌تر از ابزار احساسات و مثلا غم و غصه و گریه بود. واقعا این طور است. بالأخره نقطه اتکای خیلی بزرگی برای اسرا، انقلاب و کل کشور بود؛ همه دنیا و دشمنان حساب می‌بردند و دوستان هم علاقه داشتند. اسرایی که در بند باشند، عواطف تنیده داشته باشند و غم غصه داشته باشند، طبیعی است که لنگرگاهشان خیلی متمایل به امام می‌شود و فقدانش چه تأثیری دارد. ولی این نامه و این یک خط واقعا جذاب بود.

 

این یک جمله امام چه تأثیری در روحیه اسرا داشت؟

واقعا تعجب کردیم که امام با این همه کار چطور فرصت می‌کند که اینها را برای ایشان بخوانند و یا خلاصه‌ای بگویند و ایشان مقید باشد که پاسخ بدهد. شما این را بگویید که وقتی من این نامه را گم کردم چه حالی به سرم آمد؟ واقعا نگران شدم. حدس هم می‌زدم چه کسی برده ولی نمی‌توانستم نسبتی به او بدهم. از بچه‌های تهران است و هنوز دوست دارم به یک کسی بگویم به او بگوید، آیا تو این نامه را برده‌ای؟ چون ایشان خیلی از من اطلاع و با من ارتباط داشت.

 

وقتی مطلع شدید این نامه و پاسخ حضرت امام منتشر و رسانه‌ای شده، چه حسی پیدا کردید؟

واقعا اشک به چشمان من آمد و مانده‌ام به خواهرانم که این نامه را نوشته‌اند، چطوری منعکس کنم؟ داخل گروه خانوادگی بفرستم یا اول به خودشان بگویم؟ به عبارتی آنها شگفت‌زده کنم. خودم هم از جمله امام اسکرین شات گرفتم که آن را داشته باشم.

 

ظاهرا این نامه توسط یکی از خواهران شما  به نام «رقیه» نوشته شده است.

این نام مستعار است. من دو خواهر دارم و نمی‌دانم کدام یک از آنها بوده است. بیشتر نامه‌ها را خواهر بزرگم می‌نوشت و فکر می‌کنم این یکی را خواهر کوچکم نوشته باشد. منتظرم جویا شوم که کدامشان این نامه را نوشته است.

 

در یک جای این نامه قید شده شما در زمان اسارت نامتان را از «کیومرث» به «مصطفی» تغییر داده اید. چه شد که نام خودتان را به مصطفی تغییر دادید؟

به اسم مصطفی علاقه‌مند بودم. بالأخره جوان بودیم و حدود 18 سال سن داشتم و خیلی‌ها بودیم که با تشویق دوستان اسامی که غیر اسلامی نبودند را تغییر دادیم. هنوز مادر و خانواده من را به عنوان «مصطفی» صدا می‌زنند و برخی‌ها «حاج مصطفی» می‌گویند؛ چون حج تمتع رفته‌ام.

منبع: جماران

کلیدواژه: زلزله ترکیه و سوریه دست خط امام دست خط امام خمینی زلزله ترکیه و سوریه حضرت امام خط امام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۱۸۵۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خسروی: خوشحالی بعد از گل من، یک کار شخصی بود

به گزارش ورزش سه، محمد حسین خسروی بازیکن تیم سایپا بود که در دیدار این تیم مقابل ملوان در مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی موفق شد تک گل تیمش را به ثمر برساند و نارنجی جوشان را پیش از پایان ۹۰ دقیقه به بازی برگرداند که البته در ادامه بازی آنها گل دوم را دریافت کردند و با نتیجه دو بر یک شکست خوردند. خسروی که به هنگام زدن گل برای تیم سایپا، پیراهنش را از تن خارج کرد، خوشحالی بعد از گلش با حواشی بسیار زیادی همراه بود و مجتبی سرآسیایی سرمربی این تیم، معتقد بود نباید به این اتفاق حساسیت نشان داد و محمد حسین خسروی این رفتار را تحت تاثیر هیجان انجام داد و هیچ مشکلی با هواداران ملوان نداشته است. اکنون محمد حسین خسروی در گفتگوی اختصاصی با ورزش سه درباره این بازی گفت: سفر ما پنجشنبه انجام شد و چون آخر هفته بود کار ما بیشتر طول کشید و ۸ ساعت تا رسیدن ما زمان برد که خیلی زیاد است. این خستگی در بدن ما ماند و واقعا بچه‌های تیم خسته بودند.

ویدئو: 331097

او ادامه داد: بازی در انزلی با این تیم آماده و گردن کلفت که لیگ برتری توانسته پدیده لیگ برتر باشد برای ما معلوم بود که یک بازی سخت خواهد بود. این بازی برای ما هیجان و شور اشتیاق خاصی داشت و بازی در انزلی با آن جو پرشور و مثال زدنی واقعا سخت بود. متاسفانه هم مقاومت کرده اما در آخرین دقیقه بازی گل دوم را خوردیم و بازی را واگذار کردیم.

خسروی درباره نتایج سایپا در لیگ یک توضیح داد: فوتبال است دیگر؛ در فوتبال چه در جام حذفی و چه در لیگ، نمی‌توانی خودت را از پیش صعود کرده بدانی و باید تلاش کنیم. هیچکس نمی‌تواند بگوید با کدام تیم، با کدام کادر و با کدام بازیکنان می‌شود صعود کرد. همه زحمت می‌کشند ولی این مهم اتفاق نیفتاده. امیدوار هستم که تیم سایپا با این ریشه و با این تاریخچه بتواند به جاهای خیلی بالاتری برسد.

این مدافع جوان خاطرنشان کرد: در طول هفته گذشته کادرفنی آنالیزهای خوبی انجام داده بود و ما نقاط قوت ملوان را سعی کردیم پوشش دهیم و خوب عمل کردیم. ما ضد حملات آنها را به خوبی مدیریت کردیم و با توجه به آنالیزمان توانستیم یکی از گل‌ها را جبران کنیم.

خسروی در پایان در واکنش به خوشحالی جنجالی‌اش گفت: واقعا هیچ ربطی به ملوان نداشت فقط چون مدت زیادی بود که گلزنی نکرده بودم، خیلی خوشحال بودم و حس کردم از زیر فشار خارج شدم. این خوشحالی هیچ ربطی به مردم انزلی و بازی مقابل ملوان نداشت و این یک خوشحالی شخصی بود.

دیگر خبرها

  • شمه‌ای از بی‌کفایتی پهلوی
  • خسروی: خوشحالی بعد از گل من، یک کار شخصی بود
  • چهره‌هایی که در مراسم تشییع عروس امام خمینی(ره) در قم حضور داشتند | عکس
  • عکسی از سیدحسین خمینی در هنگام نماز بر پیکر مادرش
  • همسر آیت‌الله «سید مصطفی خمینی» در قم تشییع شد
  • ‌همسر شهید ‌مصطفی خمینی در قم تشییع شد
  • مریم خمینی نوه امام در خارج از کشور چه کاره است؟
  • عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا می‌زد؟
  • عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا می زد؟ /آقا مصطفی اصلا از وضعیت نجف راضی نبود /او نمی خواست مثل بقیه پوشیه بزنم
  • تسلیت رئیس موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) در پی درگذشت خانم معصومه حائری